دفتر چهارم
عهد کردم که فراموش کنم یادت را چه کنم چون بوزد یاد تو از بام و درم؟
غم تنهایی و غربت همه سهل است ولی غصه ی بی خبری خون بکند در جگرم
"ای عشق"
عهد کردم که فراموش کنم یادت را چه کنم چون بوزد یاد تو از بام و درم؟
غم تنهایی و غربت همه سهل است ولی غصه ی بی خبری خون بکند در جگرم
"ای عشق"