عهد کردم که فراموش کنم یادت را چه کنم چون بوزد یاد تو از بام و درم؟
غم تنهایی و غربت همه سهل است ولی غصه ی بی خبری خون بکند در جگرم
"ای عشق"
Your Custom Text Here
عهد کردم که فراموش کنم یادت را چه کنم چون بوزد یاد تو از بام و درم؟
غم تنهایی و غربت همه سهل است ولی غصه ی بی خبری خون بکند در جگرم
"ای عشق"
می رقصی در یادم ...از غیر از تو من آزادم ...چون فریادی در صحرایی... یا شب های بی فردایی.... چون رؤیایی از بیداری.. یا تنهایی از دیداری
https://youtu.be/hBfc0wGEdtk
به لب هایم مزن قفل خموشی
که در دل قصه ای ناگفته دارم
ز پایم باز کن بند گران را
کزین سودا دلی آشفته دارم
سر تا به پا عشقم ، دردم ، سوزم
بگذشته در آتش همچون روزم
از فراق تلخ میگویی سخن
هر چه خواهی کن ولیکن این مکن
مرا پرسی که چونی؟ چونم ای دوست
جگر پر درد و دل پر خونم ای دوست
حدیث عاشقی* بر من رها کن
تو لیلی شو که من مجنونم ای دوست
گر اندیشه کنی از راه بینش به عشق است ایستاده آفرینش
ای بادهای خوش نفس عشاق را فریادرس
ای پاکتر از جان و جا آخر کجا بودی کجا
عاشق همه سال مست و رسوا بادا
دیوانه و شوریده و شیدا باده
با هشیاری غصه هر چیز خوریم
چون مست شدیم هر چه بادا بادا
گفتم:ای دل پدری کن،نه که این وصف خداست؟
گفت : این هست ولـــی جان پدر هیچ مگو
سخت دلم گرفته از چرخش چرخ روزگار....